بقای بلندمدت بیت‌کوین، به عنوان مطمئن‌ترین و غیرمتمرکزترین شبکه مالی در جهان، به یک سوال اساسی گره خورده است: آیا کارمزد تراکنش‌ها می‌تواند جایگزین یارانه رو به کاهش بلوک شود تا امنیت شبکه حفظ گردد؟ این یک معمای اقتصادی-اجماعی است که در دهه‌های آینده، به ویژه در حدود سال ۲۰۳۵، اهمیت حیاتی پیدا خواهد کرد. پروتکل بیت‌کوین به گونه‌ای طراحی شده است که عرضه آن در نهایت ثابت بماند و از طریق رویداد دوره‌ای «هاوینگ» (Halving)، پاداش بلوک که ماینرها به عنوان انگیزه برای اعتبارسنجی تراکنش‌ها و ایمن‌سازی شبکه دریافت می‌کنند، هر چهار سال یکبار به نصف کاهش می‌یابد. تا سال ۲۰۳۵، پس از چندین هاوینگ دیگر، پاداش بلوک به سطح ناچیزی خواهد رسید، احتمالاً حدود ۰.۷۸۱۲۵ بیت‌کوین به ازای هر بلوک، که بخش بسیار کوچکی از کل درآمد ماینر را تشکیل می‌دهد. در این مرحله، امنیت شبکه تقریباً به طور کامل به کارمزدهای جمع‌آوری شده از کاربران وابسته خواهد بود. شکست در این انتقال می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری برای کل اکوسیستم بیت‌کوین داشته باشد، که به طور بالقوه آن را در برابر حملات ۵۱ درصدی آسیب‌پذیر می‌کند. برای درک عمق این چالش، باید مفهوم بودجه امنیتی (Security Budget) بیت‌کوین را تشریح کنیم. بودجه امنیتی نشان‌دهنده کل انگیزه‌ای است که برای ماینرها فراهم می‌شود تا قدرت محاسباتی خود (هش‌ریت) را به شبکه اختصاص دهند. این بودجه در حال حاضر از دو مؤلفه اصلی تشکیل شده است: یارانه بلوک (Block Subsidy) (بیت‌کوین تازه ضرب شده) و کارمزد تراکنش‌ها (Transaction Fees). هدف از این بودجه امنیتی این است که حفظ امنیت شبکه به روشی قابل اعتماد و غیرمتمرکز، سودآورتر از تلاش برای حمله به آن باشد. با کاهش مستمر یارانه بلوک، بار حفظ این بودجه امنیتی به تدریج به طور کامل به کارمزد تراکنش‌ها منتقل می‌شود. بر اساس مدل‌های اقتصادی فعلی، درصد درآمد ماینرها از کارمزدها در حال حاضر نسبتاً کم است، که نشان‌دهنده یک عدم تعادل ساختاری است که باید در طول سال‌های آینده اصلاح شود. اگر درآمد حاصل از کارمزدها به اندازه کافی افزایش نیابد، ماینرها انگیزه‌ کمتری برای حفظ عملیات خود خواهند داشت. این امر به صورت کاهش هش‌ریت و تمرکز احتمالی قدرت استخراج در دست ماینرهای بزرگ‌تر و کارآمدتر که می‌توانند هزینه‌های عملیاتی پایین‌تری را تحمل کنند، خود را نشان خواهد داد. این سناریو به طور مستقیم فلسفه اصلی بیت‌کوین در مورد عدم تمرکز را تضعیف می‌کند. پیامدهای این انتقال برای کاربران و سرمایه‌گذاران بیت‌کوین نیز بسیار مهم است. برای اینکه کارمزدها بتوانند جایگزین یارانه شوند، یا قیمت بیت‌کوین باید به سطوح بسیار بالایی برسد که حتی کارمزد تراکنش‌های کوچک هم ارزش قابل توجهی داشته باشد، یا حجم تراکنش‌ها باید به طور چشمگیری افزایش یابد، یا میانگین کارمزد تراکنش‌ها باید به طور قابل توجهی بالاتر از سطوح فعلی باشد. این سناریوهای مختلف تأثیرات متفاوتی بر تجربه کاربری خواهند داشت. افزایش قیمت بیت‌کوین، در حالی که برای دارندگان مثبت است، لزوماً تضمین‌کننده امنیت نیست مگر اینکه کارمزدها متناسب با آن افزایش یابند. از سوی دیگر، افزایش اجباری میانگین کارمزد تراکنش‌ها، که در دوره‌های ازدحام شبکه مشاهده می‌شود، می‌تواند استفاده از بیت‌کوین به عنوان «پول نقد الکترونیکی همتا به همتا» را برای پرداخت‌های کوچک روزمره بسیار گران و غیرعملی کند. این امر به طور بالقوه بیت‌کوین را به یک پروتکل «تسویه حساب لایه ۱» (Layer 1 Settlement) محدود می‌کند، در حالی که لایه‌های دوم (Layer 2) مانند لایتنینگ نتورک (Lightning Network) بار تراکنش‌های کوچک روزمره را بر عهده می‌گیرند. نقش راه‌حل‌های لایه ۲ در این معادله نمی‌تواند نادیده گرفته شود. لایتنینگ نتورک و دیگر کانال‌های جانبی (sidechains) مانند لیکوئید (Liquid) به عنوان مسیرهای حیاتی برای مقیاس‌پذیری عمل می‌کنند. این راه‌حل‌ها به کاربران اجازه می‌دهند تا تراکنش‌های سریع و کم‌هزینه‌ای را خارج از زنجیره اصلی (Off-chain) انجام دهند، در حالی که از امنیت لایه اصلی بیت‌کوین بهره می‌برند. به طور متناقضی، موفقیت لایتنینگ نتورک می‌تواند منجر به کاهش تراکم در لایه ۱ و در نتیجه کاهش کارمزدهای لایه ۱ شود. این امر به طور بالقوه چالشی برای بودجه امنیتی ایجاد می‌کند. با این حال، استدلال مخالف این است که لایتنینگ نتورک با تسهیل پذیرش گسترده‌تر، می‌تواند تقاضا برای تسویه حساب‌های دوره‌ای بزرگتر در لایه ۱ را افزایش دهد (به عنوان مثال، باز و بسته کردن کانال‌ها)، که این خود منجر به تراکنش‌های با ارزش بالاتر و کارمزدهای بیشتری می‌شود. ماهیت خود بیت‌کوین به عنوان یک «ذخیره ارزش» (Store of Value) نیز به این عدم قطعیت می‌افزاید. اگر بیت‌کوین عمدتاً برای نگهداری بلندمدت استفاده شود، حجم تراکنش‌ها در لایه ۱ احتمالاً پایین باقی خواهد ماند، که این امر وابستگی به قیمت بسیار بالای بیت‌کوین برای حفظ ارزش بودجه امنیتی را تشدید می‌کند. بررسی داده‌های تاریخی نوسانات کارمزدها اهمیت این دغدغه‌ها را برجسته می‌کند. در طول بازارهای گاوی (Bull Markets) شدید در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۲۱، زمانی که ازدحام شبکه به اوج خود رسید، کارمزدهای تراکنش افزایش یافت و به طور موقت سهم قابل توجهی از درآمد ماینرها را تشکیل داد و حتی در دوره‌های اوج از یارانه بلوک نیز فراتر رفت. این موارد نشان داد که کارمزدها *می‌توانند* در صورت وجود تقاضای کافی، نقش پررنگی داشته باشند. با این حال، در بازارهای خرسی (Bear Markets) متعاقب آن، کارمزدهای متوسط اغلب به کمتر از یک دلار کاهش یافت، که نشان‌دهنده عدم پایداری آن‌ها به عنوان منبع اصلی درآمد است. نوسانات شدید هش‌ریت در واکنش به این چرخه‌های سودآوری، تأکیدی بر این است که انگیزه مالی همچنان عامل اصلی رفتار ماینرها است. معیار حیاتی که باید رصد شود، درصد پاداش بلوک از کارمزدها است. در حال حاضر، این نسبت بسیار کم است، و برای تضمین امنیت در سال ۲۰۳۵، باید به طور مداوم در محدوده ۲۰ تا ۳۰ درصد (یا بالاتر) تثبیت شود. به طور عملی، سرمایه‌گذاران و توسعه‌دهندگان باید به چندین معیار کلیدی در پلتفرم‌هایی مانند گلس‌نود (Glassnode) و کریپتوکوانت (CryptoQuant) توجه کنند. نرخ هش (Hash Rate) یک شاخص پیشرو است: افت مداوم آن ممکن است نشان‌دهنده عدم کفایت بودجه امنیتی و خروج ماینرها باشد. در مقابل، افزایش آن نشان‌دهنده سلامت و سودآوری شبکه است. علاوه بر این، میانگین کارمزد تراکنش و حجم تراکنش باید از نزدیک رصد شوند. رشد مداوم در حجم تراکنش‌های با ارزش بالا (High-value transactions) در لایه ۱، حتی با وجود اینکه تراکنش‌های کوچک‌تر به لایه ۲ منتقل می‌شوند، نشان‌دهنده موفقیت‌آمیز بودن انتقال به مدل کارمزد-محور است. همچنین، پایش مداوم توسعه و پذیرش لایتنینگ نتورک حیاتی است. افزایش تعداد کانال‌های لایتنینگ و ارزش قفل شده در آن‌ها می‌تواند به عنوان یک شاخص تأخیردار (Lagging Indicator) برای تقاضای آینده در لایه ۱ تفسیر شود. به طور خلاصه، مسیر بیت‌کوین به سمت سال ۲۰۳۵ یک قمار محاسباتی بزرگ است. این امر مستلزم این است که اکوسیستم از وابستگی شدید خود به یارانه بلوک دور شود و کارمزد تراکنش‌ها را به یک منبع درآمد باثبات و پررونق تبدیل کند. این انتقال به هیچ وجه تضمین شده نیست و به عوامل متعددی از جمله پذیرش گسترده، موفقیت راه‌حل‌های لایه ۲، و مهم‌تر از همه، رشد مداوم ارزش بیت‌کوین بستگی دارد. جامعه بیت‌کوین، از جمله توسعه‌دهندگان، ماینرها و کاربران، باید با درک واضحی از این دینامیک اقتصادی عمل کنند. پایداری طولانی‌مدت شبکه به توانایی آن در حفظ بودجه امنیتی که برای جلوگیری از حملات اقتصادی و حفظ بالاترین سطح امنیت کریپتوگرافیک مورد نیاز است، بستگی دارد. اگر کارمزدها افزایش یابند و تقاضا قوی بماند، معماری بیت‌کوین بر اساس برنامه خود عمل خواهد کرد و خود را به عنوان یک دارایی ضد تورمی و پایدار برای دهه‌های آینده تثبیت خواهد کرد. در غیر این صورت، مدل امنیتی آن با یک بحران وجودی روبرو خواهد شد که نیازمند توجه فوری و شاید حتی اصلاحات پروتکل است.