هشریت در اوج تاریخی، ماینرها تحت فشار شدید: آیا شوک عرضه بیتکوین اهداف ۱۲۰ هزار دلاری را محقق میکند؟
اخیراً در حال رصد دقیق نمودارهای بیتکوین بودم، در حالی که داشتم قهوهی صبحگاهیام را مینوشیدم، ناگهان یک حقیقت بزرگ به من برخورد کرد: هشریت شبکه بیتکوین به یک رکورد تاریخی جدید رسیده است. این عدد حیرتانگیز که به سطوحی فراتر از یک زتاهش در ثانیه (ZH/s) صعود کرده، نشاندهنده یک جهش عظیم در توان پردازشی و امنیت شبکه است. این اتفاق برای هر کسی که به اصول بنیادین بیتکوین اعتقاد دارد، خبری هیجانانگیز است؛ زیرا تأیید میکند که شبکه از هر زمان دیگری قویتر و غیرقابل نفوذتر شده است. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود، چرا که در پس این قدرت سرسامآور، یک تضاد اقتصادی جدی در حال شکلگیری است: در حالی که امنیت شبکه به بالاترین حد خود رسیده، ماینرها تحت فشار مالی شدیدی قرار گرفتهاند. افزایش شدید سختی استخراج و در عین حال کاهش درآمد نسبی پس از هاوینگهای اخیر، سودآوری را برای بسیاری از فعالان این حوزه، به ویژه ماینرهای کوچک و کمبازده، به یک چالش بزرگ تبدیل کرده است.
از سوی دیگر، در سمت تقاضا، شاهد یک نیروی قدرتمند و سازمانیافته هستیم: صندوقهای قابل معامله در بورس (ETFs) که با سرمایههای عظیم سازمانی خود، به صورت مداوم در حال خرید هرگونه ریزش قیمتی هستند. این صندوقها که به تازگی وارد اکوسیستم شدهاند، به طور مستمر در حال جذب بیتکوین از بازار آزاد و نگهداری بلندمدت آن هستند. این تقابل بین فشار فروش مقطعی از سوی ماینرهای تحت فشار و جذب بیوقفه عرضه توسط مؤسسات مالی، ما را به سمت یک دوره جدید سوق میدهد که تحلیلگران آن را "شوک عرضه" مینامند. سوال بزرگ اینجاست: آیا این همگرایی نیروها آماده است تا بیتکوین را به سرعت به سوی اهداف فراتر از ۱۲۰ هزار دلار و شاید بسیار بالاتر از آن پرتاب کند؟ بیایید این پدیده را با دیدی عمیقتر، گویی در یک گفتگوی دوستانه بر سر یک فنجان قهوه، بررسی کنیم.
پدیده صعود سبز: تحلیل عمیق هشریت و دشواری شبکه
این شرایط، به طور خاص بر دوش ماینرهای کوچکتر و آنهایی که از سختافزارهای قدیمیتر یا منابع انرژی گرانتر استفاده میکنند، فشار میآورد. افزایش دشواری به این معناست که آنها برای دریافت همان میزان پاداش، باید توان پردازشی بسیار بیشتری را صرف کنند که این امر حاشیه سود آنها را به شدت کاهش میدهد. در نتیجه، این ماینرها یا مجبور به بهروزرسانی پرهزینه تجهیزات میشوند یا در نهایت تسلیم شده و از شبکه خارج میشوند. به این فرآیند، "تسلیم ماینر" (Miner Capitulation) گفته میشود. در طول تاریخ، این دورههای فشار، منجر به تمرکز بیشتر عملیات ماینینگ در دست شرکتهای بزرگتر و کارآمدتر شده است. اگرچه خروج ماینرهای کمبازده ممکن است در کوتاهمدت باعث افزایش فشار فروش شود (زیرا آنها مجبور به نقد کردن داراییهای BTC خود برای پوشش هزینهها هستند)، اما در بلندمدت، منجر به شبکهای بسیار کارآمدتر و مقاومتر میشود. شبکه از ماینرهایی تشکیل میشود که برای نگهداری طولانیمدت آمادهتر هستند و کمتر احتمال دارد در برابر نوسانات جزئی، داراییهای خود را به فروش برسانند؛ این امر خود، زمینهساز کاهش عرضه در بازار است.
همگرایی شوک عرضه و شوک تقاضا
تاریخ بیتکوین همواره با چرخههایی از فشار و انفجار قیمتی همراه بوده است. در حال حاضر، ما در تقاطع دو نیروی قدرتمند قرار داریم که به طور همزمان عمل میکنند: شوک عرضه و شوک تقاضا. شوک عرضه به طور عمده ناشی از رویداد هاوینگ است. با هر هاوینگ، پاداش تولید بلوک نصف میشود، به این معنی که عرضه بیتکوین جدیدی که وارد بازار میشود، به نصف کاهش مییابد. پس از هاوینگ ۲۰۲۴، مقدار بیتکوین جدیدی که ماینرها میتوانند بفروشند به میزان قابل توجهی پایین آمده است.
در طرف دیگر، شوک تقاضا قرار دارد که توسط ورود پول سازمانی از طریق ETFهای نقطهای بیتکوین رهبری میشود. برخلاف خردهفروشان، این مؤسسات با سرمایههای بسیار کلان و به صورت پیوسته خرید میکنند. به عنوان مثال، شرکتهای بزرگ مدیریت دارایی، در یک هفته میتوانند صدها میلیون دلار ورودی خالص داشته باشند. این ورودیها به طور مستقیم از ذخایر موجود در صرافیها برداشت میشوند، که خود ذخایر صرافیها را به کمترین سطوح تاریخی رسانده است. صرافیها مانند انبار کالا هستند؛ وقتی انبار خالی میشود، قیمتها تمایل به صعود سریع دارند.
تحلیلگران معتقدند که اگر تقاضای ثابتی از سوی ETFها وجود داشته باشد، و همزمان عرضه جدید ماینرها نصف شده باشد و ماینرهای کارآمد با نگاه بلندمدتتر جایگزین شده باشند، بازار به زودی با یک بحران نقدینگی روبرو خواهد شد. این کمبود شدید در عرضه قابل دسترس، پتانسیل پرتابی قیمت را به سطوح جدید ایجاد میکند. اگر در گذشته، تنها هاوینگ کافی بود تا قیمت را از ۱۰ هزار دلار به ۶۰ هزار دلار برساند، اکنون با پشتوانه تقاضای سازمانی، این پتانسیل چندین برابر شده است. پیشبینیهایی که در مورد هدف ۱۲۰ هزار دلار مطرح میشود، بر اساس مدلهای نوسانات عرضه/تقاضا است که تأثیر این عوامل همگرا را در نظر میگیرند. این عدد تنها یک حدس نیست، بلکه یک محاسبه بر اساس کمبود ساختاری ایجاد شده در بازار است.
استراتژیهای معاملاتی بر اساس فشارهای بازار
برای سرمایهگذارانی که به دنبال استفاده از این اطلاعات در استراتژیهای معاملاتی خود هستند، توجه به دادههای درون شبکهای حیاتی است. این دادهها شامل میزان خروج بیتکوین از صرافیها و همچنین جریان ورودی خالص به صندوقهای ETF است. وقتی ماینرها به دلیل فشار مالی به سمت فروش (capitulation) میروند، معمولاً یک ریزش موقت در قیمت ایجاد میشود. ETFها در این مواقع مانند یک پشتیبان عمل کرده و با جذب این عرضه ناگهانی، کف قیمتی را حفظ میکنند. بنابراین، یک استراتژی هوشمندانه این است که نقاط ضعف ماینرها را به عنوان فرصتهای خرید (Buy the Dip) در نظر بگیرید، دقیقاً همان کاری که مؤسسات بزرگ انجام میدهند.
همچنین، تمرکز بر روی ذخایر صرافیها میتواند یک شاخص قوی از شوک عرضه آینده باشد. هرچه ذخایر بیتکوین در صرافیها پایینتر باشد، به این معنی است که سرمایهگذاران کمتری قصد فروش داراییهای خود را دارند و بیشتر آنها داراییهای خود را به کیف پولهای سرد یا پلتفرمهای نگهداری بلندمدت منتقل کردهاند. این کاهش نقدینگی در صرافیها، با هر خبر مثبت کوچکی، میتواند منجر به افزایش شدید قیمت (PUMP) شود. برای معاملهگران فعال، استفاده از تحلیل تکنیکال در کنار این دادههای فاندامنتال ضروری است. تعیین سطوح حمایت و مقاومت کلیدی، مانند منطقه ۱۱۰ هزار دلاری برای حمایت قوی و ۱۲۰ هزار دلاری برای مقاومت اولیه، میتواند به شما در تنظیم سفارشات ورود و خروج کمک کند. مدیریت ریسک، از طریق استفاده از توقف ضرر (Stop-Loss) و تنوع بخشیدن به سبد سرمایهگذاری (نه تنها بیتکوین بلکه سایر داراییهای دیجیتال با بازدهی بالا)، همواره باید اولویت اصلی باشد.
در نهایت، چیزی که این چرخه را متمایز میکند، تلاقی نیروهای سنتی بازار مالی (نهادهای ETF) با پویاییهای ذاتی و کمیاب بیتکوین (هاوینگ و هشریت بالا) است. این شرایط در کنار هم یک داستان رو به صعود را روایت میکنند که پتانسیل واقعی آن شاید فراتر از پیشبینیهای فعلی باشد. بازار رمز ارزها همیشه غیرقابل پیشبینی است، و عوامل کلان اقتصادی مانند تصمیمات بانکهای مرکزی یا تغییرات نظارتی میتوانند تأثیرگذار باشند، اما ساختار فعلی عرضه و تقاضا، یک پایه قوی برای رشد قیمت در ماههای آینده ایجاد کرده است. اگر شما آماده هستید تا این دانش را به تصمیمات معاملاتی واقعی تبدیل کنید، پیگیری روزانه و عمیق تحلیلهای بازار بسیار حیاتی خواهد بود.
این شرایط نشاندهنده یک بلوغ در بازار بیتکوین است، جایی که دیگر نوسانات صرفاً بر اساس حدس و گمان نیستند، بلکه توسط جریانات سرمایه عظیم و اصول اقتصادی سختگیرانه شبکهای هدایت میشوند. درک این اصول به شما کمک میکند تا از تلاطمهای کوتاهمدت عبور کرده و بر روی پتانسیل رشد بلندمدت که توسط این شوک عرضه دوگانه (کاهش عرضه ماینرها و جذب عرضه توسط مؤسسات) تقویت شده، تمرکز کنید.