اتریوم، به عنوان غول بلاکچینهای قراردادهای هوشمند و ستون فقرات اکوسیستم مالی غیرمتمرکز (DeFi)، همواره نقش یک معمار ماهر و آیندهنگر را ایفا کرده است. این شبکه قدرتمند، نه تنها زیربنای مستحکمی برای جهان دیفای و توکنهای غیرمثلی (NFTs) بنا نهاده، بلکه گاهی با نوساناتی عمیق، جامعه مالی را به چالش کشیده و سطح هوشیاری معاملهگران را در اوج نگه داشته است. امروز، ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵، با نگاهی دقیق و موشکافانه به نمودار معاملاتی ETHUSD، این احساس به شدت تقویت میشود که بازار در حالتی از تنفس عمیق یا 'نفسگیری' قرار دارد؛ حالتی مشابه دوندهای ماراتونرو که پیش از آغاز یک سرعت انفجاری نهایی، انرژی و توان خود را به دقت جمعآوری و متمرکز میکند. قیمت باز شدن کندل روزانه در منطقه زمانی GMT، رقم ۳۹۲۰ دلار را ثبت کرد و اکنون، در ساعات میانی روز و با افزایش تدریجی، به حدود ۳۹۵۰ دلار رسیده است. این صعود بسیار ملایم و کنترلشده، بخشی جداییناپذیر از یک الگوی تثبیت و انباشت طولانیتر است که از اواسط ماه اکتبر در حال شکلگیری است و به وضوح، نشاندهنده یک تعادل حیاتی، اما بسیار شکننده، میان نیروهای خرید و فروش در بازار است.
برای درک صحیح این سکون نسبی، باید دیدی کلانتر و دورتر داشته باشیم و روند کلی ماه جاری را ارزیابی کنیم. ماه اکتبر برای اتریوم، علیرغم اجرای موفقیتآمیز چندین ارتقای زیرساختی کلیدی – که یکی از مهمترین آنها ارتقای «فوساکا» (Fusaka) بود که به طور فرضی در این بازه زمانی اجرا شده است و هدف آن افزایش نهایی مقیاسپذیری و کاهش هزینههای گس بود – نتوانست آن جهش قیمتی مورد انتظار و انفجاری را که جامعه انتظار داشت، به منصه ظهور برساند. قیمت از اوج ماهانه خود در ۴۱۰۰ دلار، که در ابتدای ماه به دست آمد، با یک پولبک سنگین به کف ۳۷۰۰ دلار سقوط کرد و از آن زمان تاکنون، در یک محدوده نوسانی ۳۹۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار گرفتار مانده است. این رفتار چارت، به هیچ وجه تصادفی یا بیاهمیت نیست؛ بلکه بازتابی مستقیم از نبرد شدید بین دو قطب اصلی بازار است: از یک سو، سرمایهگذاران بزرگ و نهادی که با تزریق مداوم سرمایه از طریق ETFهای تازه تاسیس (با ورودی خالص بیش از ۱۱۰ میلیون دلار تنها از صندوقهای بلکراک) وارد شدهاند، و از سوی دیگر، فروشندگان خردهپا و میانمدت که با احتیاط شدید، منتظر ظهور کاتالیزورهای قوی ماکرو اقتصادی، مانند تصمیمات نرخ بهره فدرال رزرو یا رفع تنشهای ژئوپلیتیکی هستند. این تثبیت طولانیمدت، در نگاه برخی از تحلیلگران فنی خبره، میتواند حکم یک «ستآپ» بینقص را برای یک شکست قیمت (Breakout) صعودی قاطع داشته باشد که هدف نهایی را به محدودههای بالاتر میبرد، در حالی که گروه دیگری از تحلیلگران محتاطتر هشدار میدهند که شکست قاطع سطوح حمایتی حساس، میتواند آغازگر یک اصلاح عمیقتر تا ناحیه ۳۵۰۰ دلار باشد که بازار را دچار شوک خواهد کرد.
حال به بررسی دقیق سطوح قیمت کلیدی و اهمیت فنی آنها میپردازیم. اولین دیوار دفاعی و حمایت اصلی روانی، در رقم ۳۹۰۰ دلار قرار دارد؛ این سطح، محلی است که قیمت اتریوم اخیراً آن را به طور جدی آزمایش کرده و با قدرت از آن بازگشت (Rebound) داشته است، که نشاندهنده حضور قوی و فعال خریداران است. حمایت حیاتی بعدی، در ۳۸۰۰ دلار واقع شده است، که با سطح اصلاحی فیبوناچی ۶۱.۸ درصد از آخرین رالی صعودی اتریوم همپوشانی دارد. سطح ۶۱.۸ درصد فیبوناچی، به عنوان «نسبت طلایی» در تحلیل تکنیکال، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و شکست آن میتواند سیگنال جدی برای تغییر روند کوتاهمدت باشد. اگر قیمت اتریوم به طور قاطع و با حجم بالا به زیر ۳۸۰۰ دلار نفوذ کند، میتواند مانند یک دومینو، به سمت سطح ۳۷۰۰ دلار – که محل تجمع تاریخی حجمهای معاملاتی و انباشت قبلی است – سرازیر شود و فشار فروش را به اوج برساند. در جبهه مقابل، موانع مقاومتی اصلی در انتظار صعود بیشتر هستند. مقاومت فوری و قوی در ناحیه روانی ۴۰۰۰ دلار قرار دارد، که تقریباً منطبق بر میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه (۵۰-day EMA) در ۴۰۱۵ دلار است. عبور پایدار از این مانع، تأییدکننده قدرت خریداران خواهد بود. مقاومت مهمتر بعدی، در سقف ماهانه ۴۲۰۰ دلار قرار دارد. شکست قاطع و با حجم قابل توجه بالای ۴۰۰۰ دلار، میتواند با باز کردن مسیر، هدف کوتاهمدت بعدی یعنی ۴۵۰۰ دلار را به راحتی در دسترس قرار دهد. اما نباید واقعیت حجم معاملات فعلی را نادیده گرفت؛ حجم ۲۴ ساعته فعلی که حدود ۱۶.۴ میلیارد دلار است، در مقایسه با حجم مورد نیاز برای یک حرکت صعودی قاطع و با قناعت، هنوز نسبتاً «متواضع» و کمرمق محسوب میشود و برای تأیید شکستهای بزرگ، به یک جهش شدید در میزان حجم معاملات نیاز است.
اندیکاتورهای تکنیکال، در این مقطع حساس، روایتی پیچیده و جذاب را برای معاملهگران تعریف میکنند. شاخص قدرت نسبی ۱۴ دورهای (RSI) در حال حاضر در نقطه ۵۲ قرار گرفته است. این موقعیت به وضوح نشاندهنده یک ناحیه کاملاً «خنثی» است؛ یعنی نه در منطقه اشباع خرید (بالای ۷۰) و نه در منطقه اشباع فروش (زیر ۳۰) قرار دارد، اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد که این عدد، حاکی از کاهش تدریجی مومنتوم صعودی قوی هفتههای گذشته است. در گذشته، هرگاه RSI به بالای ۶۵ صعود میکرد، به عنوان یک سیگنال احتیاطی برای فروش و یا خروج جزئی تلقی میشد. اکنون، در این وضعیت میانی و مبهم، معاملهگران هوشمند باید به دنبال الگوهای «واگرایی» (Divergence) بین قیمت و RSI باشند تا بتوانند مسیر احتمالی آینده را بهتر تشخیص دهند. اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی-واگرایی (MACD) نیز داستان مثبتی را ارائه میدهد: خط اصلی MACD به آرامی در حال نزدیک شدن به خط سیگنال است (با هیستوگرام مثبتی که به تدریج کوچک میشود)، که این حرکت حاکی از کاهش محسوس فشار فروش اولیه و وجود پتانسیل قوی برای یک «کراس صعودی» قریبالوقوع است. باندهای بولینگر نیز قیمت را به طور محکم در کانال میانی خود حفظ کردهاند، که به طور واضح فاز «تثبیت» و فشرده شدن قیمت را تایید میکند. نکته فنی بسیار مهم این است که میانگین متحرک ۵۰ روزه (۴۰۱۵ دلار) و ۲۰۰ روزه (۳۸۵۰ دلار)، اخیراً یک «تقاطع طلایی» (Golden Cross) را ثبت کردهاند؛ یک رویداد کلاسیک در تحلیل تکنیکال که از نظر تاریخی، به عنوان یک نشانه بسیار قدرتمند و بلندمدت برای آغاز یک روند صعودی پایدار تلقی میشود و توجه سرمایهگذاران نهادی را جلب میکند.
حجم معاملات نیز به عنوان یک عنصر تأییدکننده، روایتی دلگرمکننده را بازگو میکند. حجم ۲۴ ساعته بازار، از ۱۴ میلیارد دلار به ۱۶.۴ میلیارد دلار افزایش یافته است. این افزایش، نشانهای مثبت از ورود بازیگران بزرگتر، یا همان «نهنگها» و «کوسهها»، به بازار است. تحلیلگران بازار به طور مداوم به انباشت آرام و پیوسته توسط این نهنگها اشاره کردهاند که خود، سطح اعتماد کلی به روند اتریوم را به شدت افزایش داده است. اگرچه تصفیههای اخیر موقعیتهای خرید (Long Liquidations) به ارزش تقریبی ۲ میلیارد دلار، بازار را در حالت حساس و آماده نوسان ناگهانی نگه داشته است، اما جریان ورودی هفتگی وجوه به ETFهای اتریوم (با رقمی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار) یک وزنه تعادلی بسیار قوی و مستمر را در برابر فشارهای کوتاهمدت بازار فراهم میکند. از جنبه کلان اقتصادی، چندین «باد موافق» مهم به نفع اتریوم در حال وزیدن هستند؛ از جمله، احتمال کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو در آینده و رشد انفجاری شبکههای لایه ۲ (Layer 2) که اکنون بیش از ۱۰۰ میلیون تراکنش هفتگی را پردازش میکنند و کاربرد شبکه اتریوم را به طور تصاعدی افزایش دادهاند. با این حال، نباید از کنار ریسکهای ژئوپلیتیکی که میتوانند به صورت یک «سایه» بر سر بازارهای جهانی سنگینی کنند، به راحتی گذشت.
با در نظر گرفتن این مجموعه دادهها، پرسش استراتژیک اصلی این است: آیا این دوره تثبیت کنونی، یک «فرصت انباشت طلایی» برای سرمایهگذاران بلندمدت است یا صرفاً نشانهای نگرانکننده از «خستگی» روند صعودی طولانیمدت؟ با توجه به ساختار بنیادی قوی اتریوم – که توسط مکانیسم «اثبات سهام» (Proof-of-Stake) و پذیرش روزافزون آن در فضای دیفای تقویت شده است – من تمایل قاطعانهای به سناریوی اول، یعنی «فرصت انباشت» دارم. ساختار بلندمدت همچنان سالم و صعودی باقی مانده است. در کوتاهمدت، الگوهای تکنیکال بیشتری نیز این دیدگاه را تأیید میکنند؛ به عنوان مثال، شکلگیری الگوهای «مثلث صعودی» (Ascending Triangle) در نمودار ۴ ساعته، سیگنالهای قوی خرید را فریاد میزنند، در حالی که شکست الگوهای «گوه نزولی» (Falling Wedge Breakout) نیز پتانسیل یک حرکت سریع رو به بالا را تأیید میکند. با این حال، ظهور پیاپی کندلهای «دوجی» (Doji) در نمودار روزانه، نشاندهنده تردید شدید و بلاتکلیفی در میان تصمیمگیرندگان بازار است که باید با دقت بیشتری زیر نظر گرفته شود.
از منظر کاملاً فاندامنتال، وضعیت اتریوم بسیار مستحکم است. مکانیسم «استیکینگ» (Staking) در شبکه (با بیش از ۳۰ درصد از کل عرضه در گردش که به طور دائم قفل شده است) و فشار «کاهش تورم» (Deflationary Pressure) ناشی از سوزاندن گس (Gas Burn)، عرضه قابل دسترس اتریوم را به طور مصنوعی فشرده کرده و این یک عامل صعودی قدرتمند است. جالب است بدانید که شاخص ترس و طمع (Fear & Greed Index) در حال حاضر روی عدد ۳۲ قرار دارد که نشاندهنده احساس «وحشت» (Panic) در میان بخش بزرگی از جامعه سرمایهگذاران است؛ تاریخ بازارها به ما آموخته که چنین سطوحی از ترس شدید، اغلب اوقات، کفهای قیمتی محکم و نقاط ورود بسیار خوبی را برای سرمایهگذاران متضاد (Contrarian) ایجاد میکنند. برای معاملهگران فعال، یک نقطه ورود منطقی در نزدیکی ۳۹۰۰ دلار، همراه با تعیین یک حد ضرر (Stop-Loss) دقیقاً زیر ۳۸۸۰ دلار، یک استراتژی مدیریت ریسک معقول به نظر میرسد.
در نتیجهگیری نهایی، اتریوم را میتوان به یک کلانشهر در حال رشد و توسعه تشبیه کرد؛ شهری مملو از وعدهها و پتانسیلهای بیشمار، اما نیازمند زیرساختهای مالی و تکنولوژیکی مستحکم و با دوام. در سطوح قیمتی فعلی، استراتژی میانگینگیری هزینه دلاری (DCA) همچنان به عنوان یک رویکرد ایمن و اثباتشده توصیه میشود، به ویژه اگر سطح حمایت حیاتی ۳۹۰۰ دلار با قدرت تمام حفظ شود. چشمانداز کلی من از بازار: صعودی، اما با اعمال احتیاط فراوان و مدیریت ریسک دقیق. هدف منطقی برای پایان سال، رسیدن به ۴۵۰۰ دلار است، اما این امر مستلزم شکست قاطع موانع مقاومتی فوقالذکر و ورود حجم کافی به بازار است. اما همچون همیشه، به یاد داشته باشید: تحقیقات خودتان را انجام دهید (DYOR) و مدیریت ریسک را در اولویت مطلق قرار دهید. دنیای کریپتوکارنسی، پر از پیچ و تابهای غیرمنتظره و داستانهای ناگفته است و اتریوم، بدون شک، درخشانترین ستاره این منظومه است که آینده مالی را شکل میدهد.